من و تو هر دو مغرور چرا اینطور اسیریم
که حتی نمی تونیم چشم از هم بگیریم...
می دونم توی دلت چی میگذره تو هم از اول می دونستی
فکر می کنم الان خیلی وضعیت تغییر کرده شایدم فقط اینطوری دوست دارم فکر کنم اما وقتی بین جمعیت با نگاهت دنبال من هستی و نمی دونی که من چند نفر عقب تر از تو هستم باید امیدوار باشم نه؟؟؟
...
پویا فقط یه آدم باید در حا لت ماها قرار بگیره تا درک کنه چی می گیم .شاید برای بعضی ها نوشته هات خنده دار باشه
تا همین چند وقته پیش برای من هم این جمله خنده دار بود
اما حالا می فهمم چی می گی . اگه روزنه ایی امید داری
و می دونی با گرفتن اون روزنه به یارت می رسی درنگ نکون
خودت فکر میکنی واسه چی ؟
چرا حاضر نیست بهت بگه ؟ چون دوستت نداره؟ چون از تو خوشش نمیاد ؟ یا اینکه این همون غرور بی جایی هست که خیلی ها الکی و بی هیچ دلیلی دچارش میشن وحتی بعدش هم حاضر نیستن این غرور بی جا رو کنار بذارن .حاضر نیستن دوباره شروع کنن.حاضر نیستن بگن که اشتباه کردیم .اما باور کن که میشه همه چیز رو دوباره شروع کرد .میشه گذشته ها رو فراموش کرد.موفق باشی.