امروز داشتم همین چیزهارو توی دفترچه ی افکارم می نوشتم...
هر کسی برای رسیدن به هدفش باید خیلی مبارزه کند با دیگران حتی با خودش . میگن آدم وقتی گرمه دردو احساس نمی کنه... آدم وقتی گرمه این همه مشکلات رو احساس نمی کنه و خیلی خوب از پسشون بر میاد ولی کم کم دارم سرد می شم کم کم دارم احساس می کنم که همه چیز داره غیر قابل تحمل می شه...
اعتیادم به آهنگ اونقدری اوج گرفته که حتی 10دقیقه بدون آهنگ کلافه می شم ... دوباره همون فکرای همیشگی همون سر زنش های همیشگی به سراغم می آیند دارم از دستشون فرار می کنم فرار نه عقب نشینی می کنم بلکه روزی با هم از دستشون خلاص شوم...(از نوشتنم معلومه که چقدر افکارم قاطیست)
حرف دل منم میزنی .قشنگه . خیلی.خیلی خیلی. هر کی هم که دوست نداشته باشه من یکی نوشته هاتو خیلی دوست دارم ;)
نظر لطفته.
سلام پویا جان منم مثل تو هستم دارم کلافه میشم منو تو فکر کنم فقط باید تو این دنیا ضد حال بخوریم کار دیگه ای بلد نیستیم . هیچکس هم دردمون رو نمیفهمه