سرم گیج می ره چون دیگه هیچ چیز نمی دونم و می خوام بزنم زیر همه چی و با خیال ذاحت مثل همه ی بچه های هم سن خودم بچه باشم ... شاید سیگاری شدم شایدم از سیگاری شروع کردم... چند باری هم سعی می کنم خودکشی کنم و موفق نمیسشم ... می رم و هر شبم رو با یکی می گذرونم... ول گرد می شم مست می کنم و هیچی نمی فهمم....
حالم به هم می خوره از این وضعیت حاضرم بمی رم و حتی یکی از این کثافت کاری ها رو تجربه نکنم...