Muse - Sing for Absolution

Lips are turning Blue
A kiss that can't Renew
I only dream of You
My Beautiful

فکر می کردم که دیگه سنگ شده م و از اشتباهام ذره ای ناراحت نمیشم..گندی که زده بودم..
کاش می فهمیدی..
یه ضعف گنده دارم اونم اینکه اگه از یه مشکل بترسم، به جای وایسادن به جای اینکه جلوت می ایستادم و دااااد می زدم که ش اینجوری نبود..خدایا×!خدایا وحشتناکه..شبای بی خوابی شبایی که چشام تا صبح خیسه وحشتناکه..اونم منی که مث بالش میفتادم و می خوابیدم..خدایا! ش!وحشتاکه..
یه ضعف گنده دارم اونم اینکه وقتی می ترسم پشت یه چیز دیگه قایم میشم..میدونم لا اقل حدس می زنم که چقدر توی دلت بهم فحش دادی..چقدر گفتی که به لعنت خدام نمی ارزم..
ولی می ترسیدم..احمقانه می ترسیدم و کوروارانه روزم رو شب می کردم..پشت هزار تا مسکن قایم می شدم تا نفهمم که نیستی..
همیشه وقتایی که میومدی توی مخ خرابم می گفتم no matter what I do no matter what I say,I can't change what happened.. بعد هم قایم شدنم رو ادامه می دادم..مخصوصن این آخریا که رفتی..دیگه با خیال راحت خودم رو گول می زدم که....راهی نیست!
خراب کردم..خیلی وسیع..
2-3روز پیش بود که اون متن رو خوندم ساکت ساکت زیر همه ی نقاب های" الان وقت فکر کردن ندارم "هام آروم آروم قطره قطره چکیدم توی خودم..
یادِ .... ش واقعن وحشتناکه..
کاش هرگز اونروز نمیومد...انقدر راحت غرورم جلوی چشمم رو گرفت.. به قول ن ط اگه خود من جای تو بودم هیچ وقت جوابت رو هم نمی دادم..کاش حتا جوابم رو نمی دادی..لا اقل می دونستم جواب گندی که زده م رو گرفته م..کاش..
الان نمی دونم توی دسته بندی هات کجام؟یه بخشی از چیزی که گذشت..یا هنوز فرق دارم..کاش هنوز فرق داشته باشم..
از از این همه پررویی خودم خجالت می کشم..
می خوام جبران کنم.. میدونم اونچه که گذشت راه برگشتی برام نداره..ولی شاید بتونم لا اقل جبران کنم ذره ای از خوبیهات رو.. از اوضاعم خنده م میگیره..
نمی خوام چیزی که با پ پیش اومد با تو پیش بیاد نمی خوام اونقدر فاصله بینمون زیاد بشه که از یه روز به بعد هرگز نفهممت..

بابت اینهمه "من"ی که استفاده کرده م خجالت می کشم..
شب های تاریکی شدم..

نه من آدم می شم نه تو خدا!
بیا جمع کنیم دو تایی تا خراب نشده بریم..

:-؟

جالبه ها!اون موقع که دوست بودیم هیچوقت عکست توی لیست 10 تای 360م نبود..نه بلاگ هام رو می خوندی نه چیزی..
حالا که بهم زدیم همیشه ی خدا جزو 10تای اولی!
تو شاهکاری!

سعی کردم تنها بمونم..حتا خدارو بگذارم لب تاقچه یک کم خاک بخوره..ببینه تنهایی چه حالی داره..کمک نگیرم٬اما نمی دونم چی شد..هیچ چیز نشد!اما یه سوراخای سیاهی توی روحم ظاهر شد٬خوب خوب می شناسمشون..

all alone

سلام تنهایی،
چند ماهیه که گاه و بیگاه میای پیشم از وقتی رفت..تا 4 ماه دیگه م پیشم هستی..شایدم بیشتر..
کاش هیچوقت اینارو نخونی کاش هیچوقت تا روز برگشتنت ندودنی که یه قطره اشکم نریختم و تا روزی که برگردی بغضم رو می خورم..نمی دونم روزی که برگردی چقدر گریه می کنم..نمی دونم..اندازه ی 1سال دوریت..

همیشه تو زندگیم آرزوم بود یکی خودش رو یکبار بگذاره جای من..احساسم رو درک کنه و بعد باهام بحرفه..الحق که یک نفر بیشتر اینکار رو نکرد برام..ولی آرزو به دل موندم که بفهمند من چی می کشم و دم نمی زنم..کاش می فهمیدن چطور فشار رو تحمل می کنم و هیچی نمی گم.. کاش یکبار من رو می فهمیدند..اینها به ظاهر حرفاییه که همه می زنیم..ولی از دست دادن همه کس آدم..دوست،پدر،مادر،و بصورت خاص خواهر خیلی سخته..
سلام تنهایی..

گم..

نمی دانم کیستم.. و گم شده ام در رفتار هایی که نمیشناسم و غافلگیرانه حرکتم می دهند گنگ میان هیچ و هیچ..
گم،گنگ و نمی دانم ..
از هیچ مطمئن و بر هیچ استوار..
و هر شب باید این رویا رو ببینم..بادی که می وزد و دو سر چادر پهن شده ی این سرزمین رو میگیرد و جمع می کند و می برد..و قصه تمام!

روز تولدم،شروع شد با بغض و تهوع..

هر چیزی دفعه اولش افتخاره!