سلام تا حالا شده با خدا قراری بگذارید؟؟؟ آره منم سر یک چیز خیلی با ارزش با خدا قرار گذاشتم اما من نزدم زیر قولم...
بیخیل...
من نمی دونم چرا این دخترها هم خدا رو می خواهند هم خرما رو ...بابا وقتی چند تا پیشنهاد داری حق نداری همه رو در حالت لنگ در هوا نگه داری و آخر هم بخواهی در عین حال با همه رابطه داشته باشی این یعنی خود بچه بودن و بی ارادگی یک فرد... حالم از آدم های بی اراده به هم می خوره... از همتون...
می دونم باید بیخیل {...} شد مگر اینکه اون به خاطر من تغییر کنه... چون اگر می تونستم خوذم رو تغییر بدم تغییر می دادم و همین قدر که تغییر دادم خیلیه... اگر فکر میکنی ارزششو دارم پس نوبت توست که شروع کنی...
می دونی یک بار نوشتم ًنا مردی درخت سبز و اخم دروغین نهال با این بچه کاری کرد که جنگل را آتیش زد ...ً
حالا اون بچه بزرگتر شده دوزانو نشسته رو زمین و گریه می کنه شاید اشک شوقه چون تا چند لحظه ی دیگه خودشم توی جنگل می سوزه...