اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

دعوا یا بحث.

همیشه وقتی یک کمی  با مامان بابات بحثت بشه اولین حرفی که می زنند اینه که" صدات رو واسه من بلند نکن و یا شبیه این، معمولا هم بعد از آن با یک نگاه یک بعدی و یک طرفه موضوع را حل و فصل می کنند.

نمی دونم این کارهایشان برای اینه که ما را دوست یا اینکه...

در مرحله ی بعدی دعوا و بحث چون تو میگی بالاخره مامانته و احترامی داره سعی می کنی خودت را به سمت اتاقت بکشی! می روی اونجا و وقتی داری لباسهایت را می پوشی تا بروی و یک قدمی بزنی و آروم بشی می یاد توی اتاقت و تازه گیرها شروع میشه:

کدوم گوری میری؟ من دیگه با تو کاری ندارم(خیس شی *توضیح در Messageهای بعدی)

حالا کمی عصبی میشی. در چند نفر مشابهی که دیده ام  در اینجا کار های مشابهی مثل زیر انجام میدهند:

1.خیلی آروم بگوئیم: بابا من که چیزی نگفتم خب اینطوری اینطوری اینطوریٍ!

که اگر حرفت چرت باشه که معلومه ولی اگر راست و درست باشد دادش بلند میشه که چرا سر من داد میزنی(البته الآن خودش هم دارد داد می زند و اگر هم بهش بگوئی خودت داری داد میزنی میگه نه من کی داد زدم)تو چرا اینقدر بی شعوری و از این حرفا!

2.خیلی بلند بگوئیم:همینه که هست و او هم می گوید:

اِ پس همینه که ست یک همینه که هستی نشونت بدم. و تا یک هفته ی تمام فکر بیرون رفتن را به سرتان راه نمی توانید بدهید.(البته راه های دیگری هم هست که معمولا با چند تا داد تموم میشه میره)

اما پس از چند بار که سر چنین قضایایی دعوایتان  بشود حالا شک می کند که نکند موضوعی است که سعی می کنیم به او نگوییم. پس در این مرحله اگر مادر خانه دار باشد که بیچاره اید چون از لحظه ای که وارد خانه می شوید با انواع و اقصام گیر ها آشنا می شوید و اگر هم خانه دار نباشد کمتر.

از اینجا به بعد کارآگاه بازی های مامانه هم شروع میشه و حتی امکان دارد دفترچه ی خاطرات و جیب های شما رو هم بگردند!

یادم باشه یک خاطره در همین باره هم بگم... اما بیشتر از اینها نمی تونم بنویسم چون مامانه فکر می کنه دارم با کی می چتم میاد مشکوک بشه ببینه با کی درام می چتم! ; )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد