اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

What have I done?:(

... حالا باید چس فیل به دست، بدون نشون دادن احساسی توی صورتم، یواشکی به ته این طیاره ی لعنتی نگاه کنم، به جایی که توی هر دس انداز سرمون دلنگ می خورد به سقفش، به جایی که 4تایی می نشستیم، بیشتر احساس می کردم یه گوشه قایم شده ام.. راجع به همه حرف می زدیم، گاهی س که جلومون نشسته بود رو مسخره می کردیم، آخه دوس پسرش صبح مسافرت پیچوندش.. حرف ها رقص ها..از همه بهتر.. اون 2-3 آهنگ مخصوص کویرشون.. به جایی که از پنجره اش 4 تا شاخه ی خشک رو نگه داشته بودیم، از شتر ها عکس گرفتیم، از خودمون هم عکس گرفتیم.. به جایی که راجع به پوستری که قول دادم هیچ وقت تمومش نکنم حرف می زدیم و نقاشی می کشیدیم.. به جایی که  توی اون گرما از خستگی غش می کردیم.. به جایی که توی راه برگشت برات آهنگایی گذاشتم که خیلی سعی کردم همشون رو یادم بونه، ولی نشد.. می خواستم اونها رو هم قاطی بازی ای بکنم که هیچ وقت.. خب.. نشد.. یاد اون موقع که ب بهمون تیکه می انداخت و تو تنها چیزی که برات مهم بود، نرمالیزه کردن خستگی هایی بود که توی عضله های کوچیکت گیر کرده بودند.. باید به همه ی اونها چشم بدوزم و باز هم غمی روی صورتم ننشیند..


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:55

جوووووووووووووووجهههههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد