اون شب بارون شدید یک لحظه هم قطع نشد..
رعد و برق راه خواب رو بر همه بسته بود..
نسیم خنکی که بر صورتش می لغزید..
چند ساعت تا شاید حادثه ای تلخ یا شیرین در خاطره ی این سرزمین..
و گرازی که خواب را از چشمان ما دور نگاه می داشت..