اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

اعتراض

اینجا هر چیزی آزاده.. از اعتراض تا ..

نقل قول از یه دوست، وسط صحبتا


-"خوبه!

"جدا خوبه..

"اینکه بعد از مدت ها یه حس خوب داری..

"حالا مهم نیست به happy ending برسه..

"ولی خیلی حال می ده

"خود این احساسه.."

Muse - Sing for Absolution

Lips are turning Blue
A kiss that can't Renew
I only dream of You
My Beautiful

سعی کردم تنها بمونم..حتا خدارو بگذارم لب تاقچه یک کم خاک بخوره..ببینه تنهایی چه حالی داره..کمک نگیرم٬اما نمی دونم چی شد..هیچ چیز نشد!اما یه سوراخای سیاهی توی روحم ظاهر شد٬خوب خوب می شناسمشون..

all alone

سلام تنهایی،
چند ماهیه که گاه و بیگاه میای پیشم از وقتی رفت..تا 4 ماه دیگه م پیشم هستی..شایدم بیشتر..
کاش هیچوقت اینارو نخونی کاش هیچوقت تا روز برگشتنت ندودنی که یه قطره اشکم نریختم و تا روزی که برگردی بغضم رو می خورم..نمی دونم روزی که برگردی چقدر گریه می کنم..نمی دونم..اندازه ی 1سال دوریت..

همیشه تو زندگیم آرزوم بود یکی خودش رو یکبار بگذاره جای من..احساسم رو درک کنه و بعد باهام بحرفه..الحق که یک نفر بیشتر اینکار رو نکرد برام..ولی آرزو به دل موندم که بفهمند من چی می کشم و دم نمی زنم..کاش می فهمیدن چطور فشار رو تحمل می کنم و هیچی نمی گم.. کاش یکبار من رو می فهمیدند..اینها به ظاهر حرفاییه که همه می زنیم..ولی از دست دادن همه کس آدم..دوست،پدر،مادر،و بصورت خاص خواهر خیلی سخته..
سلام تنهایی..

گم..

نمی دانم کیستم.. و گم شده ام در رفتار هایی که نمیشناسم و غافلگیرانه حرکتم می دهند گنگ میان هیچ و هیچ..
گم،گنگ و نمی دانم ..
از هیچ مطمئن و بر هیچ استوار..
و هر شب باید این رویا رو ببینم..بادی که می وزد و دو سر چادر پهن شده ی این سرزمین رو میگیرد و جمع می کند و می برد..و قصه تمام!

روز تولدم،شروع شد با بغض و تهوع..

نمی خوام باور کنم، و نمی خوام قبول کنم و همچنان فکر حساب گرم دنبال دلیل تراشی ست برای توجیح آنچه که شد و هنوز رهایم نمی کند. می خوام قبول نکنم و با خودم فکر می کنم که این ترکیبی از دو حس بوده که اینچنین حس کردم،اینچنین سرد شده بودم و تو داغ...
ذهنم دلیل می تراشید برای طعمی که بر من رسید... می خواهم نپذیرم.. می ترسم ازتکان هایی که در راه است،تو هم همینطور... می ترسیم از لرزه هایی که آخر می برند و ناتمام، تماممان می کنند..
نمی خواهم بپذیرد فکر حساب گرمان!

احساس می کنم بیشتر از اینکه قالب باشم، شدم مایع توی قالب..
حس بدیم نیست!

یه سوالی برام پیش اومده

یه سوالی دارم،
عادت کردن به چیزای خوب هم، بده؟