-
صف اتو:*
سهشنبه 2 تیرماه سال 1383 22:30
تو صف اتوبوس: از یک طرف مینی ماچ ها از یک طرف اتوبوس جلویمان چنان دودی می کردن که نزدیک بود از دستم راحت شین.... به راننده اتوبوسه می گم ماشینتو خاموش کن ... نزدیک بود یک کتکی بخورم... مردممونم که مثل (بلا نسبت ) خر هستن هیچ کدوم هیچی نمی گن... داشتیم سوار می شدیم بعد از حدود ۲۰ دقیقه... یارو رشتیه ( بین خودمون باشه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 تیرماه سال 1383 23:58
بابا یه نظری پیشنهادی فحشی کمکی همفکریی چیزی ... اگه سخته فینگیلیش تایپ کنین....
-
ما آدمای بدی هم نیستیم ها...
دوشنبه 1 تیرماه سال 1383 21:09
جدی می گم اگه دروغ گویی تهمت(؟)زدن دو به هم زنی بی توجهی به حق دیگران تلاش در مفت خوری کثافتی و لجنی نا مردی دزدی چرت و پرت گویی بی اعتقادی و ۱۰۰۱ چیزه دیگه رو بگذاریم کنار خیلی آدم های پاک و باهالی هستیم.... اگه صفت قشنگ دیگه ای پیدا کردین اضافه کنین...
-
این م شده وضع بلاگ های ما....
یکشنبه 24 خردادماه سال 1383 21:05
میگن ایرانی ها دیگه خودشونو کشتن با تب بلاگ و تعداد زیادی از بلاگ ها مال ایران هاست.... ولی خودتون ببینید تقریا ۹۹٪ بلاگ ها همش شعر و شاعری شده هر کس می رسه یه شعر می گه و بلاگ باز می کنه بلاگ سیاسی هم دومین مضوعیه که هست... بابا بلاگ که نباید حتما مضوع محدود داشته باشه ... تازگی ها به ذهنمون رسیده تبلیغات بگزاریم......
-
اگه گفتین چی شد زلزله اومد...
جمعه 22 خردادماه سال 1383 22:56
یکی از بروبچ داشت با خدا می چتید ... جواب خدا رو نداد خدا هم CTRL + G زد
-
این جوری که پیداست حافظه ام قطع نخاع شده
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1383 22:09
آره دیگه دیشب بحث ۲-۳ ماه پیش بود که نمی دونم با آشنا هامون رفته بودیم شام بیرون.... آقا هی خوانواده ی محترم می گفتند بابا اونجا که فلان بود بهمان بود منم همین طوری نیگاشون می کردم خواهرم می گفت بابا منو تو با هم مرغ نمی دونم چیچی خوردیم......... ما که یادمون نیست ولی مرغش باید خوشمزه بوده باشه.. خلاصه از دیروز دنبال...
-
از یابنده تقاضا ی شود...
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1383 14:13
سلام به همه! از هر کس که عضو orkutهست شدیدا تقاضا می شود مارا هم بعضووونه اونجا ... اینجانب شدیدا قربون کسی که منو عضو کنه می رم از الان هم خیلی با مرامه... اگه یکی خواست حالی به ما بده ای دی من iepop@yahoo.com است
-
این متنو بخونید بگید باحاله یا نه
دوشنبه 18 خردادماه سال 1383 21:53
البته شاید خیلی هامون شنیده باشیم آهنگو! ولی از اونجایی که حدوده ۳ ماه با این آهنگ زندگی کردم ... آهنگ متالیکاست.... من خودم متال باز نیستم اما عاشق متالیکام... Fade To Black Life it seems, will fade away Drifting further every day Getting lost within myself Nothing matters no one else I have lost the will to live...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 خردادماه سال 1383 13:35
سلام ببینم این رنگ ها خوبه؟؟؟؟
-
پویا کلی فعال شده
یکشنبه 17 خردادماه سال 1383 23:42
به قول بابام زمان اونا افتخار پسر ها این بوده که مثلا ۱۰ تا gfدارن.... الان افتخار پسر های بیچاره اینه که یکیو دارن و فقط با اونهاست چه قات و پاتی(؟) شده این دورو زمونه.....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 خردادماه سال 1383 15:56
بچه ها اگه رنگ ها خیلی جیغه بگید عوض کنم
-
اینم بنویسم که نگین فارسی بلد نیست:P,;)
یکشنبه 17 خردادماه سال 1383 15:34
یارو گوسفندرو می خواستن سر ببرن میندازنش تو وانت و ده برو کل راه را گوسفنده گریه می کرده بگین چرا؟؟؟؟ می خواسته بیاد جلو بشینه اگه میشه منو نزنین از این به بعد میرم دنبال جوک بهتر
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 خردادماه سال 1383 22:23
salam tebghe tahghighati ke too iran shod hodooode 7-10 min ghabl az zelzele bar asare amvaji ke be sang haye geraniti mikhore in sangha amvaje madoone ghermez az khkodeshoon dar midan va intori mishe fahmid ke 10 min dge zelzele miad albate zelzeleye bam ro hodooode 4 min ghablesh fahmidan... ... kolle in tahghighat...
-
سلام من روم کم نمی شه:d
شنبه 16 خردادماه سال 1383 00:30
hesse farsi neveshtane nist kheli delam ang shode bood vase inja oomad zoodtar in emtahanaye lanati tamoom she shayad dobare be inja o khodam o ina ye haali dadam;) oon ghadar delam bara khodam tang shode ke nagoo alan hodoooode 3-4 mahe hichi naneveshtam (bejooz 3 shab pish) hichi too daftar khateratam am naneveshte...
-
پروتکل امضا شد نشدم که نشد...
دوشنبه 24 آذرماه سال 1382 21:08
در مورد پروتکل یک چیز را باید بگویم و آن این است که امضا کردن آن توسط یک کشور دل به خواهی ست و هیچ اجباری بر آن نیست چون همه ی کشور ها معاهده ی منع افزایش سلاح های هسته ای را امضا کرده اند. به طور خلاصه بخواهم بگم زمان شاه شاه این معاهده را امضا کرد و سعی کرد زیر آبی سلاح اتمی بسازد که نمی دونم چرا یک دفعه انقلاب...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1382 17:01
فکر کنم دوباره برگشتم به سر فعالیت اصلیم.... می خواستم با کمی تاخیر به اطلاعتون برسونم چطور دو تا مستند ساز(؟) آزاد شدند.... طبق خبر هایی که تنها گوشه ایش به ما میرسید تعداد زیادی از طالبان درون ایران هستند و ایران به اونها به قولی پناه داده بود . امریکا هم که در به در دنبال اینها بود (چونکه بن لادن دستگیر شد و دیگر...
-
baba in dige che vaziee??????
سهشنبه 29 مهرماه سال 1382 21:14
har roooz ke mikham biam toooye site ye password ghabool mikone(passsaye ghadimimo:))) che rooozegarie to ham mikhai beri boro manam miram manam vay nemisam... manam miram ammma age to mimooondi man nemiraftam.... to raftio nayooomadi... mesle hamishe: har joor to rahati:(( vali HAR VAGHT KHASTI BAR GARDI MANAM BAR...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 شهریورماه سال 1382 14:40
میای خونه اعصابت خورد از یک روز سنگین تازه دعوا ها شروع میشه اول با مادرت. بعد میای یک کم استراحت کنی خواهر بزرگترت میاد تو اتاقت و شروع می کنه به اینکه آره فلان بازی فلان شد. میگی خواهر جان من اصلا حال ندارم بی خیال من شو خواهشاََ. -:چرا اینطوری حرف می زنی تو اصلا آدم نیستی.. هیچ وقت نمی شه باهات حرف زد و این حرف...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 شهریورماه سال 1382 14:14
رکورد زدم در ۲ هفته ی اخیر ۵-۶ تا ویروس گرفتم: Blaster.SoBig.Hall.exe.Folder.htt آخریشم امروز پاک کردم که نمی گذاشت ویندوز بالا بیاد و کامپیوتر رو restartمیکرد بیچاره این کامپیوتر داره پدرش در میاد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریورماه سال 1382 17:49
baba in tori ke dge asan hich ki nemiad inja bayad ye kari konam:P bayad beram chand jaa Blog ro moarrefi konam
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1382 13:25
بالا خره دوستیمون به یک سال رسید ۴ شهریور تا حالا! تازه زندگیم معنی گرفته بود .تازه فهمیده بودم دوست داشتن واقعی چیه... کاری با خاطرات ندارم... تا دیشب که دوباره پدرت ما رو دید و اونقدر خشونت را وارد کار کرد که ... هر چی فکر کردیم دیدیم تنها راهی که باقی مونده اینه که به بابات بگی معذرت می خوام غلط کردم... دوستی ما با...
-
شروع دوباره
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1382 13:11
می خواهم از اول دوباره شروع به نوشتن بکنم تو یک سبک دیگه... در ایام تعطیلات بلاگ را زیاد upload می کنم اما ایام مدرسه هفته ای یک بار بشه خوبه... نمی خوام خودم را معرفی کنم فقط اینکه خیلی از نظر سنی فنچم ۱۶. تا ببینیم از نظر روحی چند سالمه
-
mikham vibre bezanam
شنبه 15 شهریورماه سال 1382 14:45
mikham kamelan sabke Blog ro avaz konam ghoroob khanoom mazerat mikham khodam blogam ro mikham:D farda pas farda hame message haro paak mikonamo ooz az no roozi az no:P
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 فروردینماه سال 1382 20:46
" src="http://smilies.sofrayt.com/1/a/wavey.gif">[Automated by GetSmile] سلام می خواستم ببینم از این برنامه میشه استفاده کرد یا نه
-
نان به نرخ روز خورد
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1382 16:36
نان به نرخ روز! کهنه رندی بود نام نامیاش بابا کرم گه فروتن بود و گه انبانة فیس و ورم دوخت هر دم کیسه و اندوخت دینار و درم زیست عمری کامیاب و مالدار و محترم چون زعهد کودکی تا آخرین ساعت که مرد نان به نرخ روز خورد! در جوانی مدتی لبّاده و دستار داشت بعد تا چندی کراوات و کت و شلوار...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1382 21:10
-
مراقبت یا بی اعتمادی؟؟
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1382 20:49
فکر کنم این چند Message اولی که بزنم همه اش درباره ی خانواده و مشکلات حد اقل خودم باشد اما فکر نکنم کار اصلی من این باشد. اواخر تابستون امسال بود و نمی دونم چرا مامان بابام به من مشکوک شده بودند که من سیگار می کشم.خلاصه کلی در باره ی این تیکه آشغال با من حرف می زدند و خلاصه دردسری بود، جالب اینجاست که بوی سیگار که...
-
دعوا یا بحث.
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1382 20:47
همیشه وقتی یک کمی با مامان بابات بحثت بشه اولین حرفی که می زنند اینه که" صدات رو واسه من بلند نکن و یا شبیه این، معمولا هم بعد از آن با یک نگاه یک بعدی و یک طرفه موضوع را حل و فصل می کنند. نمی دونم این کارهایشان برای اینه که ما را دوست یا اینکه... در مرحله ی بعدی دعوا و بحث چون تو میگی بالاخره مامانته و احترامی داره...